سال ۱۴۰۲ و داغهایی که بر دل فرهنگ و هنر نشست
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۶۲۷۳۶
سال ۱۴۰۲ یکی از سالهای تلخ از منظر درگذشتگان عرصه فرهنگ، هنر و سینما بود و در این روزهای پایانی سال، فرصتی مناسب است که مروری بر اسامی و مختصری از زندگینامه تعدادی از آنها داشته باشیم.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، سال ۱۴۰۲ یکی از سالهای تلخ از منظر درگذشتگان عرصه فرهنگ، هنر و سینما بود و در این روزهای پایانی سال، فرصتی مناسب است که مروری بر اسامی و مختصری از زندگینامه تعدادی از آنها داشته باشیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کیومرث پوراحمد متولد سال ۱۳۲۸ و فیلمساز و نویسنده ایرانی بود که یکی از مهمترین فیلمسازان نسل پس انقلاب اسلامی به حساب میآمد؛ او در اواخر دهه ۱۳۶۰ مجموعه تلویزیونی قصههای مجید را بر پایه داستانی به همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی کارگردانی کرد و در سال ۱۳۷۴ نیز برای خواهران غریب برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر شد و اتوبوس شب او نیز در سال ۱۳۸۵ نیز جوایزی را کسب کرد.
از دیگر آثار پوراحمد میتوان به فیلمهای سینمایی تیغ و ترمه، کفشهایم کو، ۵۰ قدم آخر، اتوبوس شب، نوک برج، گل یخ، شب یلدا، بخاطر هانیه، بیبی چلچله و سریال سرنخ اشاره کرد؛ وی سرانجام در شانزدهمین روز از سال ۱۴۰۲ در بندر انزلی درگذشت و خبرگزاریهای رسمی به نقل از خانواده این کارگردان گفته بودند او بر اثر ایست قلبی درگذشته اما مجله فیلم امروز دلیل مرگ او را خودکشی اعلام کرد.
حسام محمودیحسام محمودی متولد سال ۱۳۶۵، هنرپیشه و دانشآموخته رشته حقوق قضائی و فوق لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس بود؛ او پیش از ورود به دانشگاه در کلاسهای بازیگری مهین اسکویی و امین تارخ و حسن معجونی شرکت کرد.
محمودی بازی را با فیلم سینمایی «خسته نباشید» در سال ۱۳۹۱ آغاز کرد و با بازی در سریال «لحظه گرگ و میش» به شهرت رسید و ازجمله دیگر آثار وی میتوان به فیلمهای سینمایی غریب، عطرآلود، رماتیسم عماد و طوبی و سریالهای رحیل، نوار زرد ۲، باخانمان و زعفرانی اشاره کرد.
محمودی ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ در سن ۳۷ سالگی به علت ایست قلبی درگذشت؛ آخرین نقشآفرینی او در سریال رحیل بود که در میانه تولید آن درگذشت و نقشش ناتمام ماند.
اسماعیل سلطانیاناسماعیل سلطانیان از دیگر بازیگرانی بود که در سال ۱۴۰۲ درگذشت؛ وی متولد سال ۱۳۳۳ بود که در سال ۱۳۴۹ فعالیت هنریاش را با تئاتر بهعنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان آغاز کرد؛ سلطانیان در سال ۱۳۵۷ به پایتخت آمد و در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مشغول بهکار شد.
سلطانیان فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۴ با بازی در فیلم سینمایی «شکارچی» آغاز کرد و در طول دفاع مقدس نیز چند تئاتر را در جبههها به روی صحنه برد؛ ازجمله آثار وی میتوان به فیلمهای سینمایی «چ»، «هیس دخترها فریاد نمیزنند»، «در شهر خبری نیست»، «زندانی ۷۰۷»، «غزال»، «بایسیکل ران»، «دیده بان» و سریالهایی همچون «معراجیها»، «پایتخت ۲»، «وضعیت سفید،» «ستایش»، «رستگاران» و «یوسف پیامبر» اشاره کرد.
اسماعیل سلطانیان سرانجام در ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ در سن ۶۹ سالگی به دلیل ایست قلبی چشم از جهان فروبست.
فریماه فرجامیفریماه فرجامی از دیگر بازیگرانی بود که در سال ۱۴۰۲ درگذشت؛ او متولد ۱۳۳۱ بود و برای بازی در فیلم سینمایی «سرب» به کارگردانی مسعود کیمیایی دیپلم افتخار جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد، وی همچنین برای بازی در نقش اصلی «پرده آخر» در سال ۱۳۶۹ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد.
سریالهای «پهلوانان نمیمیرند» و «ولایت عشق» از دیگر نقشآفرینیهای این بازیگر بود؛ وی سرانجام در دو ماه پایانی عمر دچار سکته مغزی شد و پس از بهبود نسبی درمان را تحت نظر پزشک در منزل ادامه داد، اما دوباره پس از سکته در بیمارستان بستری شد و چند روز را در کما به سر برد و سرانجام در ۹ تیر ۱۴۰۲ در سن ۷۱ سالگی درگذشت.
آرش میراحمدیآرش میراحمدی متولد ۱۳۵۰ در استان فارس بود و از آثار شاخص او که در ذهن بسیاری از مخاطبان ماندگار شده، میتوان به «خنده بازار»، «محله گل و بلبل» و «بچه محل» اشاره کرد.
میراحمدی دانشآموخته کارشناسی هنرهای نمایشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که فعالیت او محدود به بازیگری نبود و نویسندگی و کارگردانی را نیز در کارنامه خود داشت؛ وی سرانجام در ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ بهدلیل سرطان لوزالمعده درگذشت.
فردوس کاویانیفردوس کاویانی متولد سال ۱۳۲۰ در کرمان بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر بود؛ او فارغالتحصیل لیسانس بازیگری از دانشگاه تهران و دانشجوی انصرافی زبان آلمانی دانشگاه برلین بود که فعالیت خود را با تئاتر شروع کرد و با سریال «همسران» به شهرت رسید.
بعد از گرفتن دیپلم در برنامه بورسیه اعزام به خارج شرکت کرد و راهی آلمان شد و سال ۱۳۴۰ به ایران بازگشت و بعد از سپری کردن یک دوره زیر نظر حمید سمندریان شروع به بازی در تئاتر کرد و در سال ۱۳۵۰ نیز از دانشگاه تهران لیسانس بازیگری خود را گرفت؛ اوج درخشش فردوس کاویانی بازی در سریال پربیننده همسران سال ۱۳۷۳ در نقش کمال بود که در این سریال کنار مهرانه مهین ترابی در نقش مهین به شهرت رسید.
اردیبهشت ۱۳۹۶ و حضور این هنرمند در چهاردهمین جشنواره شب بازیگری آنهم بعد از ۶ سال دوری از محافل هنری موجب متأثر شدن اهالی هنر شد؛ وی در مهر سال ۱۴۰۲ و در سن ۸۲ سالگی، دار فانی را وداع گفت.
آتیلا پسیانیشاید یکی از شوکهکنندهترین این اخبار، درگذشت آتیلا پسیانی بود؛ وی متولد سال ۱۳۳۶ در تهران و فرزند «جمیله شیخی» و همسر «فاطمه نقوی» بازیگران سینما، تلویزیون و تئاتر بود که لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا اخذ کرد.
او با علاقهای که به بازیگری داشت و تشویقهای پدر و مادرش در سن نوجوانی پا به عرصه تئاتر گذاشت و در دوران دبیرستان در جلسات انجمنهای ادبی و اجرای نمایشها شرکت میکرد و بازی در تئاتر را از سال ۱۳۵۶ و حضور جلوی دوربین را از سال ۱۳۵۷ با فیلم کوتاه «سکوت و سلام»، همکاری «شاهرخ غیاثی» تجربه کرد و همینطور بازی در سینما را از سال ۱۳۶۰ با «عفریت»، همکاری «فرشید فلک نازی» شروع کرد و از آن زمان حضور فعال و پررنگی در عرصه تئاتر داشت و در جشنوارههای مختلف و نمایشهای آزاد زیادی اجرا کرد.
وی در نهایت در ۱۴ مهر ۱۴۰۲ پس از تحمل یک دوره بیماری از دنیا رفت.
داریوش مهرجوییاز دیگر اخبار ناگهانی سینمای ایران در سال ۱۴۰۲، قتل داریوش مهرجویی و همسرش بود؛ داریوش مهرجویی هفدهم آذرماه ۱۳۱۸ در تهران و در خانوادهای فرودست متولد شد و در نوجوانی نقاشی را آموخت و به موسیقی علاقهمند شد و در کلاس موسیقی نیز شرکت کرد؛ او در ۱۷ سالگی به سینما علاقهمند شد و برای درک بهتر فیلمهای روز به آموختن زبان انگلیسی پرداخت و در ۲۰ سالگی برای تحصیل راهی آمریکا شد.
وی در سال ۱۳۴۶ اولین فیلم خود را با نام الماس ۳۳ ساخت که از فیلمهای پرهزینه سینمای ایران بود، با توجه به هزینه فیلم و فروش متوسط آن، الماس ۳۳ به یک شکست تجاری تبدیل شد؛ از جمله آثار او میتوان به فیلمهای گاو، هامون، اجاره نشینها، لیلا، درخت گلابی و دهها فیلم دیگر اشاره کرد؛ داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر، در تاریخ ۲۲ مهرماه ۱۴۰۲ در منزل شخصیشان در کرج به قتل رسیدند.
اکبر گلپایگانیاکبر گلپایگانی در سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد؛ وی در سال ۱۳۲۰ بهطور جدی و منظم تعلیم موسیقی و دستگاهها را نزد پدرش آغاز کرد و در سال ۱۳۲۶ اولین تجربه شرکت در یک گروه ارکستر کر و در سال ۱۳۲۷ در انجمن موسیقی مدرسه نظام عضو شد و از سال ۱۳۲۸ به بعد کمکم با اساتید طراز اول موسیقی آشنا شد و تعلیم را زیر نظر این اساتید آغاز کرد.
گلپا تحصیلاتش را ادامه میداد اما از موسیقی جدا نبود تا اینکه در پانزده سالگی با حسین خواجهامیری (ایرج) در مدرسه نظام همکلاس شد تا سرنوشت دو چهره فراموشنشدنی موسیقی ایرانی به یکدیگر گره بخورد؛ اولین آواز رسمی اکبر گلپایگانی آوازی در مایه ابوعطا در سال ۱۳۲۸ (در سن ۱۶ سالگی) در یک محفل خصوصی و در منزل استاد مرتضی خان محجوبی و با همکاری استادان بزرگی همچون مرتضی خان محجوبی، بانو قمرالملوک وزیری، سعادتمند قمی، علی تجویدی و حسین تهرانی.
گلپا که به دلیل کهولت سن از مدتها قبل درگیر بیماری بود، در سن ۹۰ سالگی و در ۱۳ آبان ۱۴۰۲ دار فانی را وداع گفت.
الهام شکیبالهام شکیب متولد سال ۱۳۵۷ دارای مدرک کارشناسی نمایش با گرایش طراحی صحنه بود اما نمایشهای بیماری خانواده میم و یرما را کارگردانی کرده بود، وی همچنین در نمایشهایی همچون «رستم از شاهنامه رفت» زندهیاد رضا حداد، «عروس طوقی» نیما دهقان، «خرس» و «یک نوکر و دو ارباب» حمید پورآذری، «شازده احتجاب» علی رفیعی، «آوای باد» حمید ابراهیمی، «کلفتها» و «خیلی دیرم شده» محمد عاقبتی، «زنی که زیاد میدانست» علیرضا اولیایی و «پرفورمنس» زنده یاد آتیلا پسیانی بوده است.
شکیب در عرصه تئاتر، همکاری با کارگردانان بزرگی همچون علی رفیعی و مرحوم آتیلا پسیانی را در کارنامه خود داشت و در نمایشهای متعددی از جمله رستم از شاهنامه رفت، عروس طوقی، خرس و یک نوکر و دو ارباب، شازده احتجات، آوای باد، کلفتها و خیلی دیرم شده، زنی که زیاد میدانست، عروسی شغال و پرفورمنس حضور داشت و در ۱۴ آبان سال ۱۴۰۲ بر اثر بیماری درگذشت.
بیتا فرهیبیتا فرهی متولد ۱۳۳۷ و فارغالتحصیل رشته هنر از مدرسه هنر جان پاورس آمریکا در سال ۱۳۵۹ بود که برای بازی در هامون توسط ناصر چشمآذر به مهرجویی معرفی شد و به سرعت مورد پسند او برای بازی در نقش مهشید قرار گرفت و بر همین اساس در سال ۱۳۶۸ با بازی در فیلم هامون به کارگردانی داریوش مهرجویی آغاز کرد و در سالهای بعدی فعالیت خود را با کارگردانان بزرگی چون احمدرضا درویش، بهمن فرمانآرا، مسعود کیمیایی و رخشان بنیاعتماد ادامه داد.
در نهایت این هنرمند به دلیل عارضه ریوی و قلبی، ۴ آذرماه ۱۴۰۲ در بیمارستان دی درگذشت.
پروانه معصومیپروانه معصومی متولد ۱۳۲۳ تحصیلاتش را در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند؛ او نخستین بار در سال ۱۳۵۰ در فیلم بیتا نقش کوتاهی گرفت و سال بعد در رگبار ساختهٔ بهرام بیضایی نقش اوّل زن را بازی کرد؛ وی در فیلمهایی از جمله معکوس (۱۳۹۷)، جانان (۱۳۹۷)، ترانه شرقی (۱۳۹۲)، ساکن خانه چوبی (۱۳۹۱)، یوسف پیامبر (۱۳۸۶)، سفر به هیدالو (۱۳۸۴) و دهها فیلم دیگر به ایفای نقش پرداخت و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم گلهای داوودی از سومین جشنواره فیلم فجر و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم جهیزیه برای رباب از ششمین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد.
معصومی در ۶ آذر سال ۱۴۰۲ دار فانی را وداع گفت.
ناصر طهماسبناصر طهماسب در سال ۱۳۱۸ در جهرم متولد شد و فعالیت در دوبله را به صورت حرفهای از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد؛ وی برادر ایرج طهماسب است.؛طهماسب به صورت جدی فعالیت خود را از سال ۱۳۴۰ وقتی ۲۲ ساله بود بهعنوان گوینده نقش اول شروع کرد و تا انقلاب اسلامی در نقش دوبلور فیلمهای ایرانی و کمتر خارجی فعالیت داشت و بعد از انقلاب اسلامی یعنی سال ۵۷ بود که به عنوان مدیر دوبلاژ و سرپرست گویندگان فعالیت ش را ادامه داد و صدایش یادآوری بازیگرانی چون هارولد لوید، جک نیکلسون، دیوید جانسنو … بود.
صدای او در سریال هزار دستان بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۶ در نقش علی نصیریان بسیار مورد استقبال قرار گرفت اما بیشتر شهرت او در سال ۱۳۷۱ با سریال ارتش سری بود؛ صدای وی در نقش فرمانده کسلر ارتش سری و کارتون یوگی بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ طهماسب در سال ۱۳۶۳ اولین بار، بازیگری را در فیلم راه دوم تجربه کرد، او سپس سال ۸۵ در سریال مرگ تدریجی یک رؤیا برای تلویزیون بازی کرد؛ هنرنمایی در سریال کلانتر ۳ در سال ۸۸ و فیلم من مادر هستم سال ۸۹ به کارگردانی فریدون جیرانی از جمله فعالیتهای بازیگریاش به شمار میرود.
طهماسب یکم بهمن سال ۱۴۰۲ درگذشت؛ وی هفته قبل از درگذشتش دچار سکته مغزی شده و در طول این مدت در بیمارستان بستری بود.
پردیس افکاریپردیس افکاری زاده سال ۱۳۴۲، دانش آموخته رشته تئاتر از دانشگاه آزاد بود که دوره بازیگری را در گروه تئاتر آناهیتا گذراند؛ او فعالیت خود را در سینما با فیلم «شاخههای بید» به کارگردانی امرالله احمدجو در سال ۱۳۶۷ آغاز کرد و در تئاتر با کارگردانانی چون زندهیاد رکنالدین خسروی، مجید جعفری، شکرخدا گودرزی، محمد نجفی و قطبالدین صادقی همکاری داشت.
بازی در فیلمها و سریالهای تلویزیونی چون هادی و هدی، بزبز قندی (عروسکگردان)، غروب یک روز بارانی، غفلت، معین پزشک، با طراوت، فکر پلید، خانه شماره پنجم، این یک دادگاه نیست، در مسیر زاینده رود و پنج کیلومتر تا بهشت بخش دیگری از کارنامه هنری این بازیگر است؛ افکاری در سینما با کارگردانانی چون سیروس الوند، محمد علی سجادی، امرالله احمدجو، حسن فتحی، کریم آتشی، حمید رخشانی و … همکاری کرده که نتیجه آن بازی در آثاری همانند دخترک کنار مرداب، گزل، کیفر، برخورد، پرواز را به خاطر بسپار، پنجاه روز التهاب، ضربه آخر، بانی چاو… است.
افکاری ۳ اسفند ماه سال ۱۴۰۲ بر اثر بیماری از دنیا رفت.
کد خبر 736418منبع: ایمنا
کلیدواژه: کیومرث پوراحمد کیومرث پور احمد کارگردان درگذشت کیومرث پوراحمد کیومرث پوراحمد قصه های مجید حسام محمودی سریال های حسام محمودی اسماعیل سلطانیان اسماعیل سلطانیان بازیگر سینما و تلویزیون درگذشت اسماعیل سلطانیان درگذشت فریماه فرجامی آرش میراحمدی درگذشت درگذشت آرش میراحمدی آرش میراحمدی بازیگر خنده بازار فردوس کاویانی فوت فردوس کاویانی آتیلا پسیانی آتیلا پسیانی درگذشت آتیلا پسیانی سن داریوش مهرجویی آثار داریوش مهرجویی مرگ داریوش مهرجویی اکبر گلپایگانی الهام شکیب الهام شکیب بازیگر بیتا فرهی پروانه معصومی پروانه معصومی درگذشت ناصر طهماسب پردیس افکاری شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق سیمرغ بلورین بهترین توان به فیلم جشنواره فیلم فجر داریوش مهرجویی فعالیت خود آتیلا پسیانی بازی در فیلم برای بازی سال ۱۴۰۲ متولد سال نمایش ها نقش او
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۶۲۷۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.